دكتر محمود يزدى مطلق (فاضل) الدين ح

دكتر محمود يزدى مطلق (فاضل)

الدين حسين خوارزمى كه از معاريف عرفان سده نهم هجرى است درباره نجم‏الدين كبرى گويد: برگزيده حضرت پروردگار، بغايت عظيم الشأن و رفيع المكان بوده است و انوار ولايت و آثار هدايت او، مشارق و مغارب آفاق را منوّر و مزيّن ساخته...7. او از خانواده اهل علم بود، پدرش عالمى صوفى مشرب و اهل حال بود. شيخ نجم‏الدين از همان كودكى بسيار باهوش بود و در دبستان، مشكلات و غوامض مسايلى را كه از سوى استادش مطرح مى‏شد از ديگر دانش‏آموزان زودتر در مى‏يافت8. در نوجوانى دروس ابتدايى را در زادگاهش شهر خيوه نزد پدرش شيخ ناصرالدين عمر بن محمد بن عبداللّه‏ و ديگران فرا گرفت. در جوانى شوق علم حديث،او را به سير و سفر داشت و بمقتضاى رسم آن روزگار به مسافرت در بلاد پرداخت، در نيشابور محضر ابوالمعالى فراوى، متوّفاى 578 هـ ق، را درك كرد و در همدان نزد حافظ ابوالعلاء عطار، متوّفى 569 هـ ق و در اصفهان به حوزه درس ابوالمكارم لبان، متوّفى 597 هـ ق و ابوجعفر صيدلانى، متوّفى 568 هـ ق و در تبريز خدمت ابومنصور حفده متوفى 571 هـ ق و در مكه نزد ابومحمد طباخ و در اسنكدريه از محضر ابوطار سلفى متوفى 576 هـ ق سماع حديث كرده است و از آنها اجازت دريافت داشته است و به كتب و معارف صوفيه نيز تمايل پيدا مى‏كند و ظاهرا در سال 568 هـ ق رساله قشيريّه را از ابوالفضل محمدبن سليمان همدانى سماع كرده است9. در مصر به صحبت شيخ المشايخ روزبهان كبير وزان مصرى كازرونى الاصل رسيد كه روزبهان، ساكن مصر و از مريدان شيخ ابوالنجيب سهروردى بوده است و مدتى در محضر او به رياضت اشتغال داشته تا اين كه ابواب فتوحات غيبى بر او گشاده مى‏شود و سعادت انس با عالَمِ قدس به او دست مى‏دهد، و حالاتش‏در نظر شيخ پسنديده مى‏آيد و او را به فرزندى قبول مى‏كند و شيخ روزبهان وى را به دامادى خود قبول ميكند ونجم‏الدين كبرى از آن دختر، دو پسر مى‏آورد10و سپس به خدمت بابا فَرَج تبريزى مى‏رسد كه از اولياى اخفياى تبريز بوده است. شيخ نجم‏الدين كبرى از تبريز عزيمت عراق به مصر مى‏كند و بااشاره بابا فرج در ضمن سفر به نزد عمار ياسر بدليسى، متوفى 582 هـ ق شرفياب مى‏شود، عمار ياسر از خلفاى ابوالنجيب سهروردى بود. شيخ عمار ياسر وى را نزد اسماعيل قصرى فرستاد كه از دست او خرقه گرفت11. بنا به پيشنهاد شيخِ خود به خوارزم باز مى‏گردد و به نشر طريقت و ارشاد مى‏پردازد و بعنوان يك شيخ بزرگ صوفى در خوارزم و خراسان چنان حيثيت و اعتبارى براى تصوف بوجود آورد كه مدتها مورد قبول و اعتقاد عامه و مرجع روحانى آنها شد. مؤلفين اسلامى او را در تصوف شاگرد سه استاد برجسته عصر دانسته‏اند اما شيخ شجره ارادت خويش را بخط شريف خود چنين نوشته است:صحبت شيخنا الامام عمار بن ياسر وهو صحب الشيخ ابا النجيب السهر وردى وهو صحبت الشيخ احمد الغزالى وهو صحب الشيخ ابابكر النساج وهو صحب الشيخ اباالقاسم الگرگانى وهو صحب الشيخ اباعثمان المغربى وهو صحب الشيخ اباعلي الكاتب وهو صحب الشيخ اباعلي الرودبارى وهو صحب الجنيد وهو صحب السرى السقطى وهو صحب المعروف الكرخى وهو صحب الداؤد الطايي وهو صحب الحبيب العجمى وهو صحب الحسن البصرى وهو صحب عليبن ابيطالب(ع) وهو صحب سيد المرسلين وخاتم النبيين محمد المصطفى(ص).12شجره خرقه شيخ نجم‏الدين كبرى بشرح زير است: او خرقه را از دست شيخ‏الشيوخ اسماعيل قصرى، او از محمد بن مانگ يل = مالكيل،او از وراد بن محمد معروف به خادم الفقراء (و او از داود از محمد خادم الفقراء)او از ابوالعباس بن ادريس،او از ابوالقاسم بن رمضان،او از ابويعقوب طبرى،او از شيخ عبداللّه‏ بن محمد بن عثمان،او از شيخ ابويعقوب نهر جودى ،او از ابويعقوب سوسى،او از شيخ عبدالواحد بن زيد،او از تاج التابعين كميل بن زياد،او از على بن ابيطالب(ع).13شيخ نجم‏الدين كبرى استاد عده‏اى كثير از بزرگان مشايخ ايران بوده است كه هر يك از عالمان و انديشمندان و شاعران بزرگ بوده‏اند. حمداللّه‏ مستوفى گويد: در مدت عمر دوازده كَس را به مريدى قبول كرده اما همه مشايخ كباراند14 و قاضى‏نوراللّه‏ شوشترى اين امر را يكى از دلايل تشيّع او به حساب آورده15از جمله مريدان و تربيت يافتگان مشهور شيخ نجم‏الدين كبرى عبارتند از:

1- ابو سعيد مجدالدين شرف‏بن‏مؤيدبغدادى مقتول بسال 607يا616هـ ق كه از بغدادبه‏خوارزم‏مهاجرت‏كرده است.

2- شيخ سعدالدين محمد بن مؤيد حَمَوى، متوفى 650 هـ ق كه آثار متعدّدى از او به جاى مانده است .

3- شيخ سيف‏الدين باخرزى، متوفى 658 هـ ق كه در بخارا پس از شيخ به تعليم اشتغال داشته است.

4- شيخ‏عين‏الزمان جمال‏الدين‏گيلى،متوفى651هـ.ق؛

5- شيخ باباكمال جَندى؛

6- شيخ نجم الدين رازى معروف به ـ دايه ـ مؤلف مرصاد العباد، متوفى 645 هـ ق؛

7- شيخ بهاءالدين محمد معروف به بهاء ولد پدر مولانا جلال الدين مولوى، متوفى 628 هـ ق؛* شيخ آغابزرگ تهرانى (ره) در طبقات اعلام الشيعه نام نجم‏الدين كبرى را جزء رجال شيعه ياد كرده است.

8- شيخ فريدالدين عطارنيشابورى،مقتول 628 هـ ق؛

9- شيخ رضى‏الدين على بن سعد جوينى لالاى غزنوى، متوفى 642 هـ ق؛

10- شيخ‏بهاءالدين‏زكريامولتانى، متوفى641هـ ق.16شرح حال هر يك از نامبردگان را معصوم عليشاه و جامى و ديگران نوشته‏اند.17تواضع، حسن معاشرت، قدرت روحى، نفوذ كلمه، هوش سرشار و دانش بسيار نجم‏الدين كبرى باعث شد تا بعدها او را بعنوان ـ پدر سلاسل فقر ـ لقب دهند، چون فرقه‏اى را تأسيس كرد كه از او فرقه‏هاى متعددى در تصوف منشعب گرديد و تصوف ايرانى پس از او بسيار وسعت يافت. او توانست با كمك شاگردانش در مقابل سلسله سهرورديه در مغرب، سلسله كبرويه را در مشرق پى‏ريزى كند و دامنه تعليماتش را از خراسان و ماوراءالنهر تا شام و آسياى صغير گسترش دهد.18مذهب شيخ نجم الدين كبرى: تاج‏الدين سُبكى، متوفى 771هـ ق بنقل از معين‏الدين محمد بن عبدالغنى بن نقطه حنبلى، متوفى 619 هـ ق، مؤلف كتابى در انساب19 تصريح مى‏كند كه نجم الدين كبرى شافعى مذهب بوده است.20ياقوت حمومى، متوفى 626 هـ ق كه در حمله مغول در خوارزم بوده است و از آنجا بيرون رفته است مى‏گويد: خَيوَق به فتح اول و سكون دوم و فتح واو و آخرش ـ قاف ـ نام شهرى است از نواحى خوارزم (جايگاه شيخ نجم‏الدين كبرى) ساكنين اين محل شافعى مذهب هستند، بخلاف ديگر شهرهاى خوارزم كه حنفى مى‏باشد.21 لكن در رساله الساير الحاير، نجم‏الدين كبرى مى‏گويد:درود بى‏نهايت برخلاصه موجودات و خواجه كاينات، محمد، رسول اللّه‏ باد، و اهل بيت او، خاصه فرزندان و نبيرگان او22...خوانسارى حكايتى را از نجم‏الدين كبرى بنقل از شرح ديوان امير المؤمنين عليه السلام، از قاضى كمال‏الدين مير حسين بن معين الدين حسينى ميبدى، متوفى 911 هـ ق آورده است كه در خواب، رسول خدا(ص) را ديديم كه

دكتر محمود يزدى مطلق (فاضل)

الدين حسين خوارزمى كه از معاريف عرفان سده نهم هجرى است درباره نجم‏الدين كبرى گويد: برگزيده حضرت پروردگار، بغايت عظيم الشأن و رفيع المكان بوده است و انوار ولايت و آثار هدايت او، مشارق و مغارب آفاق را منوّر و مزيّن ساخته...7. او از خانواده اهل علم بود، پدرش عالمى صوفى مشرب و اهل حال بود. شيخ نجم‏الدين از همان كودكى بسيار باهوش بود و در دبستان، مشكلات و غوامض مسايلى را كه از سوى استادش مطرح مى‏شد از ديگر دانش‏آموزان زودتر در مى‏يافت8. در نوجوانى دروس ابتدايى را در زادگاهش شهر خيوه نزد پدرش شيخ ناصرالدين عمر بن محمد بن عبداللّه‏ و ديگران فرا گرفت. در جوانى شوق علم حديث،او را به سير و سفر داشت و بمقتضاى رسم آن روزگار به مسافرت در بلاد پرداخت، در نيشابور محضر ابوالمعالى فراوى، متوّفاى 578 هـ ق، را درك كرد و در همدان نزد حافظ ابوالعلاء عطار، متوّفى 569 هـ ق و در اصفهان به حوزه درس ابوالمكارم لبان، متوّفى 597 هـ ق و ابوجعفر صيدلانى، متوّفى 568 هـ ق و در تبريز خدمت ابومنصور حفده متوفى 571 هـ ق و در مكه نزد ابومحمد طباخ و در اسنكدريه از محضر ابوطار سلفى متوفى 576 هـ ق سماع حديث كرده است و از آنها اجازت دريافت داشته است و به كتب و معارف صوفيه نيز تمايل پيدا مى‏كند و ظاهرا در سال 568 هـ ق رساله قشيريّه را از ابوالفضل محمدبن سليمان همدانى سماع كرده است9. در مصر به صحبت شيخ المشايخ روزبهان كبير وزان مصرى كازرونى الاصل رسيد كه روزبهان، ساكن مصر و از مريدان شيخ ابوالنجيب سهروردى بوده است و مدتى در محضر او به رياضت اشتغال داشته تا اين كه ابواب فتوحات غيبى بر او گشاده مى‏شود و سعادت انس با عالَمِ قدس به او دست مى‏دهد، و حالاتش‏در نظر شيخ پسنديده مى‏آيد و او را به فرزندى قبول مى‏كند و شيخ روزبهان وى را به دامادى خود قبول ميكند ونجم‏الدين كبرى از آن دختر، دو پسر مى‏آورد10و سپس به خدمت بابا فَرَج تبريزى مى‏رسد كه از اولياى اخفياى تبريز بوده است. شيخ نجم‏الدين كبرى از تبريز عزيمت عراق به مصر مى‏كند و بااشاره بابا فرج در ضمن سفر به نزد عمار ياسر بدليسى، متوفى 582 هـ ق شرفياب مى‏شود، عمار ياسر از خلفاى ابوالنجيب سهروردى بود. شيخ عمار ياسر وى را نزد اسماعيل قصرى فرستاد كه از دست او خرقه گرفت11. بنا به پيشنهاد شيخِ خود به خوارزم باز مى‏گردد و به نشر طريقت و ارشاد مى‏پردازد و بعنوان يك شيخ بزرگ صوفى در خوارزم و خراسان چنان حيثيت و اعتبارى براى تصوف بوجود آورد كه مدتها مورد قبول و اعتقاد عامه و مرجع روحانى آنها شد. مؤلفين اسلامى او را در تصوف شاگرد سه استاد برجسته عصر دانسته‏اند اما شيخ شجره ارادت خويش را بخط شريف خود چنين نوشته است:صحبت شيخنا الامام عمار بن ياسر وهو صحب الشيخ ابا النجيب السهر وردى وهو صحبت الشيخ احمد الغزالى وهو صحب الشيخ ابابكر النساج وهو صحب الشيخ اباالقاسم الگرگانى وهو صحب الشيخ اباعثمان المغربى وهو صحب الشيخ اباعلي الكاتب وهو صحب الشيخ اباعلي الرودبارى وهو صحب الجنيد وهو صحب السرى السقطى وهو صحب المعروف الكرخى وهو صحب الداؤد الطايي وهو صحب الحبيب العجمى وهو صحب الحسن البصرى وهو صحب عليبن ابيطالب(ع) وهو صحب سيد المرسلين وخاتم النبيين محمد المصطفى(ص).12شجره خرقه شيخ نجم‏الدين كبرى بشرح زير است: او خرقه را از دست شيخ‏الشيوخ اسماعيل قصرى، او از محمد بن مانگ يل = مالكيل،او از وراد بن محمد معروف به خادم الفقراء (و او از داود از محمد خادم الفقراء)او از ابوالعباس بن ادريس،او از ابوالقاسم بن رمضان،او از ابويعقوب طبرى،او از شيخ عبداللّه‏ بن محمد بن عثمان،او از شيخ ابويعقوب نهر جودى ،او از ابويعقوب سوسى،او از شيخ عبدالواحد بن زيد،او از تاج التابعين كميل بن زياد،او از على بن ابيطالب(ع).13شيخ نجم‏الدين كبرى استاد عده‏اى كثير از بزرگان مشايخ ايران بوده است كه هر يك از عالمان و انديشمندان و شاعران بزرگ بوده‏اند. حمداللّه‏ مستوفى گويد: در مدت عمر دوازده كَس را به مريدى قبول كرده اما همه مشايخ كباراند14 و قاضى‏نوراللّه‏ شوشترى اين امر را يكى از دلايل تشيّع او به حساب آورده15از جمله مريدان و تربيت يافتگان مشهور شيخ نجم‏الدين كبرى عبارتند از:

1- ابو سعيد مجدالدين شرف‏بن‏مؤيدبغدادى مقتول بسال 607يا616هـ ق كه از بغدادبه‏خوارزم‏مهاجرت‏كرده است.

2- شيخ سعدالدين محمد بن مؤيد حَمَوى، متوفى 650 هـ ق كه آثار متعدّدى از او به جاى مانده است .

3- شيخ سيف‏الدين باخرزى، متوفى 658 هـ ق كه در بخارا پس از شيخ به تعليم اشتغال داشته است.

4- شيخ‏عين‏الزمان جمال‏الدين‏گيلى،متوفى651هـ.ق؛

5- شيخ باباكمال جَندى؛

6- شيخ نجم الدين رازى معروف به ـ دايه ـ مؤلف مرصاد العباد، متوفى 645 هـ ق؛

7- شيخ بهاءالدين محمد معروف به بهاء ولد پدر مولانا جلال الدين مولوى، متوفى 628 هـ ق؛* شيخ آغابزرگ تهرانى (ره) در طبقات اعلام الشيعه نام نجم‏الدين كبرى را جزء رجال شيعه ياد كرده است.

8- شيخ فريدالدين عطارنيشابورى،مقتول 628 هـ ق؛

9- شيخ رضى‏الدين على بن سعد جوينى لالاى غزنوى، متوفى 642 هـ ق؛

10- شيخ‏بهاءالدين‏زكريامولتانى، متوفى641هـ ق.16شرح حال هر يك از نامبردگان را معصوم عليشاه و جامى و ديگران نوشته‏اند.17تواضع، حسن معاشرت، قدرت روحى، نفوذ كلمه، هوش سرشار و دانش بسيار نجم‏الدين كبرى باعث شد تا بعدها او را بعنوان ـ پدر سلاسل فقر ـ لقب دهند، چون فرقه‏اى را تأسيس كرد كه از او فرقه‏هاى متعددى در تصوف منشعب گرديد و تصوف ايرانى پس از او بسيار وسعت يافت. او توانست با كمك شاگردانش در مقابل سلسله سهرورديه در مغرب، سلسله كبرويه را در مشرق پى‏ريزى كند و دامنه تعليماتش را از خراسان و ماوراءالنهر تا شام و آسياى صغير گسترش دهد.18مذهب شيخ نجم الدين كبرى: تاج‏الدين سُبكى، متوفى 771هـ ق بنقل از معين‏الدين محمد بن عبدالغنى بن نقطه حنبلى، متوفى 619 هـ ق، مؤلف كتابى در انساب19 تصريح مى‏كند كه نجم الدين كبرى شافعى مذهب بوده است.20ياقوت حمومى، متوفى 626 هـ ق كه در حمله مغول در خوارزم بوده است و از آنجا بيرون رفته است مى‏گويد: خَيوَق به فتح اول و سكون دوم و فتح واو و آخرش ـ قاف ـ نام شهرى است از نواحى خوارزم (جايگاه شيخ نجم‏الدين كبرى) ساكنين اين محل شافعى مذهب هستند، بخلاف ديگر شهرهاى خوارزم كه حنفى مى‏باشد.21 لكن در رساله الساير الحاير، نجم‏الدين كبرى مى‏گويد:درود بى‏نهايت برخلاصه موجودات و خواجه كاينات، محمد، رسول اللّه‏ باد، و اهل بيت او، خاصه فرزندان و نبيرگان او22...خوانسارى حكايتى را از نجم‏الدين كبرى بنقل از شرح ديوان امير المؤمنين عليه السلام، از قاضى كمال‏الدين مير حسين بن معين الدين حسينى ميبدى، متوفى 911 هـ ق آورده است كه در خواب، رسول خدا(ص) را ديديم كه

0/5000

من: -

إلى: -

النتائج (العربية) 1: [نسخ]

نسخ!

محمد يزدي المطلق (f). الدين حسين خوارزمى كه از معاريف عرفان سده نهم هجرى است درباره نجم‏الدين كبرى گويد: برگزيده حضرت پروردگار، بغايت عظيم الشأن و رفيع المكان بوده است و انوار ولايت و آثار هدايت او، مشارق و مغارب آفاق را منوّر و مزيّن ساخته...7. او از خانواده اهل علم بود، پدرش عالمى صوفى مشرب و اهل حال بود. شيخ نجم‏الدين از همان كودكى بسيار باهوش بود و در دبستان، مشكلات و غوامض مسايلى را كه از سوى استادش مطرح مى‏شد از ديگر دانش‏آموزان زودتر در مى‏يافت8. در نوجوانى دروس ابتدايى را در زادگاهش شهر خيوه نزد پدرش شيخ ناصرالدين عمر بن محمد بن عبداللّه‏ و ديگران فرا گرفت. در جوانى شوق علم حديث،او را به سير و سفر داشت و بمقتضاى رسم آن روزگار به مسافرت در بلاد پرداخت، در نيشابور محضر ابوالمعالى فراوى، متوّفاى 578 هـ ق، را درك كرد و در همدان نزد حافظ ابوالعلاء عطار، متوّفى 569 هـ ق و در اصفهان به حوزه درس ابوالمكارم لبان، متوّفى 597 هـ ق و ابوجعفر صيدلانى، متوّفى 568 هـ ق و در تبريز خدمت ابومنصور حفده متوفى 571 هـ ق و در مكه نزد ابومحمد طباخ و در اسنكدريه از محضر ابوطار سلفى متوفى 576 هـ ق سماع حديث كرده است و از آنها اجازت دريافت داشته است و به كتب و معارف صوفيه نيز تمايل پيدا مى‏كند و ظاهرا در سال 568 هـ ق رساله قشيريّه را از ابوالفضل محمدبن سليمان همدانى سماع كرده است9. در مصر به صحبت شيخ المشايخ روزبهان كبير وزان مصرى كازرونى الاصل رسيد كه روزبهان، ساكن مصر و از مريدان شيخ ابوالنجيب سهروردى بوده است و مدتى در محضر او به رياضت اشتغال داشته تا اين كه ابواب فتوحات غيبى بر او گشاده مى‏شود و سعادت انس با عالَمِ قدس به او دست مى‏دهد، و حالاتش‏در نظر شيخ پسنديده مى‏آيد و او را به فرزندى قبول مى‏كند و شيخ روزبهان وى را به دامادى خود قبول ميكند ونجم‏الدين كبرى از آن دختر، دو پسر مى‏آورد10و سپس به خدمت بابا فَرَج تبريزى مى‏رسد كه از اولياى اخفياى تبريز بوده است. شيخ نجم‏الدين كبرى از تبريز عزيمت عراق به مصر مى‏كند و بااشاره بابا فرج در ضمن سفر به نزد عمار ياسر بدليسى، متوفى 582 هـ ق شرفياب مى‏شود، عمار ياسر از خلفاى ابوالنجيب سهروردى بود. شيخ عمار ياسر وى را نزد اسماعيل قصرى فرستاد كه از دست او خرقه گرفت11. بنا به پيشنهاد شيخِ خود به خوارزم باز مى‏گردد و به نشر طريقت و ارشاد مى‏پردازد و بعنوان يك شيخ بزرگ صوفى در خوارزم و خراسان چنان حيثيت و اعتبارى براى تصوف بوجود آورد كه مدتها مورد قبول و اعتقاد عامه و مرجع روحانى آنها شد. مؤلفين اسلامى او را در تصوف شاگرد سه استاد برجسته عصر دانسته‏اند اما شيخ شجره ارادت خويش را بخط شريف خود چنين نوشته است:صحبت شيخنا الامام عمار بن ياسر وهو صحب الشيخ ابا النجيب السهر وردى وهو صحبت الشيخ احمد الغزالى وهو صحب الشيخ ابابكر النساج وهو صحب الشيخ اباالقاسم الگرگانى وهو صحب الشيخ اباعثمان المغربى وهو صحب الشيخ اباعلي الكاتب وهو صحب الشيخ اباعلي الرودبارى وهو صحب الجنيد وهو صحب السرى السقطى وهو صحب المعروف الكرخى وهو صحب الداؤد الطايي وهو صحب الحبيب العجمى وهو صحب الحسن البصرى وهو صحب عليبن ابيطالب(ع) وهو صحب سيد المرسلين وخاتم النبيين محمد المصطفى(ص).12شجره خرقه شيخ نجم‏الدين كبرى بشرح زير است: او خرقه را از دست شيخ‏الشيوخ اسماعيل قصرى، او از محمد بن مانگ يل = مالكيل،او از وراد بن محمد معروف به خادم الفقراء (و او از داود از محمد خادم الفقراء)او از ابوالعباس بن ادريس،او از ابوالقاسم بن رمضان،او از ابويعقوب طبرى،او از شيخ عبداللّه‏ بن محمد بن عثمان،او از شيخ ابويعقوب نهر جودى ،او از ابويعقوب سوسى،او از شيخ عبدالواحد بن زيد،او از تاج التابعين كميل بن زياد،او از على بن ابيطالب(ع).13شيخ نجم‏الدين كبرى استاد عده‏اى كثير از بزرگان مشايخ ايران بوده است كه هر يك از عالمان و انديشمندان و شاعران بزرگ بوده‏اند. حمداللّه‏ مستوفى گويد: در مدت عمر دوازده كَس را به مريدى قبول كرده اما همه مشايخ كباراند14 و قاضى‏نوراللّه‏ شوشترى اين امر را يكى از دلايل تشيّع او به حساب آورده15از جمله مريدان و تربيت يافتگان مشهور شيخ نجم‏الدين كبرى عبارتند از: 1-أبو سعيد مجدالدين مؤيدبغدادى 607يا616هـ "بن آه" شفا بصال الضحية بغدادبيه خوارزم بالهجرة. 2-الشيخ سعدالدين بن Mohammed، ظلت حَمَوى ميتوفي بين 650 ه متعدّدى له أن يعمل.3-الشيخ سيف بن-الدين باخرزي، ميتوفي 658 ه آه في بخارى بعد الشيخ للتعليم بفرص العمل. 4-الشيخ حين متوفى651هـ زمان، جيلي آه ي؛5-الشيخ باباكمال جَندى؛ 6-الشيخ نجم الدين الرازي المعروف كدية-ميتوفي-، الاستئناف العبد 645 ه في صاحب البلاغ آه؛ 7-الحمل المعروف بمولانا الشيخ محمد بهاء (ب) Jalal الدين جلال الدين الرومي للأب، الشيخ ميتوفي آه 628؛ أغابسيرج * يحب ذلك (RA) في اسم الشياح كبيري من الفئات المعلنة في نجمالدين مكون الشخصيات الشيعية قد اختفت.8-أتارنيشابوري فريدالدين، قتل الشيخ 628 ه آه؛9-الدين الرازي الشيخ سعد بن على جواني ﻻﻻي غزانوي، ميتوفي 642 ه آه؛10- شيخ‏بهاءالدين‏زكريامولتانى، متوفى641هـ ق.16شرح حال هر يك از نامبردگان را معصوم عليشاه و جامى و ديگران نوشته‏اند.17تواضع، حسن معاشرت، قدرت روحى، نفوذ كلمه، هوش سرشار و دانش بسيار نجم‏الدين كبرى باعث شد تا بعدها او را بعنوان ـ پدر سلاسل فقر ـ لقب دهند، چون فرقه‏اى را تأسيس كرد كه از او فرقه‏هاى متعددى در تصوف منشعب گرديد و تصوف ايرانى پس از او بسيار وسعت يافت. او توانست با كمك شاگردانش در مقابل سلسله سهرورديه در مغرب، سلسله كبرويه را در مشرق پى‏ريزى كند و دامنه تعليماتش را از خراسان و ماوراءالنهر تا شام و آسياى صغير گسترش دهد.18مذهب شيخ نجم الدين كبرى: تاج‏الدين سُبكى، متوفى 771هـ ق بنقل از معين‏الدين محمد بن عبدالغنى بن نقطه حنبلى، متوفى 619 هـ ق، مؤلف كتابى در انساب19 تصريح مى‏كند كه نجم الدين كبرى شافعى مذهب بوده است.20ياقوت حمومى، متوفى 626 هـ ق كه در حمله مغول در خوارزم بوده است و از آنجا بيرون رفته است مى‏گويد: خَيوَق به فتح اول و سكون دوم و فتح واو و آخرش ـ قاف ـ نام شهرى است از نواحى خوارزم (جايگاه شيخ نجم‏الدين كبرى) ساكنين اين محل شافعى مذهب هستند، بخلاف ديگر شهرهاى خوارزم كه حنفى مى‏باشد.21 لكن در رساله الساير الحاير، نجم‏الدين كبرى مى‏گويد:درود بى‏نهايت برخلاصه موجودات و خواجه كاينات، محمد، رسول اللّه‏ باد، و اهل بيت او، خاصه فرزندان و نبيرگان او22...خوانسارى حكايتى را از نجم‏الدين كبرى بنقل از شرح ديوان امير المؤمنين عليه السلام، از قاضى كمال‏الدين مير حسين بن معين الدين حسينى ميبدى، متوفى 911 هـ ق آورده است كه در خواب، رسول خدا(ص) را ديديم كه

يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..

النتائج (العربية) 2:[نسخ]

نسخ!

الدكتور محمود اليزدي المطلق (F.) الدين حسين الخوارزمي في القرن التاسع الصوفية Maryf معلومات عن نجم الدين كوبرا يقول الرب اختاره، كريمة للغاية والنبيلة، وأنور مكي وصاية سلوكه، وMgharb المشارق إلى الفيسبوك مضاءة وزينت بها ... 7. وكانت عائلته اللاهوتيين، كان الصوفية والد الباحث ملائم ومتقلبة. وكان الشيخ نجم الدين أذكى الأطفال في المدرسة، وأثيرت مشاكل Ghvamz والقضايا من قبل المعلم والطلاب الآخرين، وكان في وقت مبكر من 8. المراهقين في التعليم الابتدائي في مدينة مسقط رأسه خيوة مع والده، الشيخ ناصر بن محمد بن عبد الله عمر والتعلم من الآخرين. فرحة العلوم الشباب من الحديث، رحلتها والوقت للسفر Bmqtzay سحب الدم، في نيسابور Abvalmaly معلمه العظيم، د. 578 ه وفهمت وهمدان إلى حافظ أبو العطار، د. 569 ه وبالطبع منطقة Abvalmkarm الشفاه، د. 597 ه وAbvjfr Sydlany، د. 568 ه وخدم في تبريز في مكة المكرمة مع أبي أبو منصور Hfdh د. 571 ه Tabbakhi وAsnkdryh د الجوار. تقليد 576 ه SEMA Abvtar السلفية كرده است و از آنها اجازت دريافت داشته است و به كتب و معارف صوفيه نيز تمايل پيدا مى‏كند و ظاهرا در سال 568 هـ ق رساله قشيريّه را از ابوالفضل محمدبن سليمان همدانى سماع كرده است9. در مصر به صحبت شيخ المشايخ روزبهان كبير وزان مصرى كازرونى الاصل رسيد كه روزبهان، ساكن مصر و از مريدان شيخ ابوالنجيب سهروردى بوده است و مدتى در محضر او به رياضت اشتغال داشته تا اين كه ابواب فتوحات غيبى بر او گشاده مى‏شود و سعادت انس با عالَمِ قدس به او دست مى‏دهد، و حالاتش‏در نظر شيخ پسنديده مى‏آيد و او را به فرزندى قبول مى‏كند و شيخ روزبهان وى را به دامادى خود قبول ميكند ونجم‏الدين كبرى از آن دختر، دو پسر مى أبي تحول 10 ثم لخدمة حفرة أن الوالدين Akhfyay تبريز تبريز. رحيل الشيخ نجم الدين الكبرى من العراق وإيران ومصر، وأشار إلى أنه سافر أيضا إلى عمار ياسر فرج Bdlysy، يتم منح د. 582 ه، وكان عمار ياسر أبو النجيب السهروردي الخلفاء. قصر الشيخ عمار ياسر إسماعيل أرسله إلى يغيب عن عباءة كان 11. بنا به پيشنهاد شيخِ خود به خوارزم باز مى‏گردد و به نشر طريقت و ارشاد مى‏پردازد و بعنوان يك شيخ بزرگ صوفى در خوارزم و خراسان چنان حيثيت و اعتبارى براى تصوف بوجود آورد كه مدتها مورد قبول و اعتقاد عامه و مرجع روحانى آنها شد . . المؤلف في الطلابية مساء يوم الثلاثاء له مسلم سيد الصوفية ولكن، تفانيه الصف شجرة الشيخ شريف كتب: وتحدث Shykhna الإمام الشيخ عمار بن ياسر VHV يتحدث أبا الشيخ أحمد الغزالي يتحدث Alnjyb اعتلال الأعصاب الحركية * ساعة فيردي VHV VHV يتحدث الشيخ Ababkr Alnsaj VHV يتحدث Abasman شرم الشيخ الشيخ Abaalqasm Algrgany VHV VHV يتحدث ويتحدث ويتحدث الشيخ الشيخ Abaly الكاتب VHV Abaly Alrvdbary VHV Aljnyd VHV يتحدث ويتحدث ويتحدث Alsry Alsqty VHV Almrvf الكرخ VHV Aldavd الطائي VHV يتحدث ويتحدث ويتحدث الحسن البصري Alhbyb Aljmy VHV VHV يتحدث Lybn Abitaleb محمد سيد آل Nabiyyeen Almrslyn Vkhatm VHV يتحدث (ص 12). النسب عباءة الشيخ نجم الدين كوبرا هو على النحو التالي: سرق من قصر الشيخ إسماعيل Alshyvkh، وبن مانغ ييل = Malkyl، ودعا محمد عليه Vrad Alfqra "عبده (محمد وعبده ديفيد Alfqra ') عن أبي بن إدريس وابنه أبو رمضان، وقال انه الطبري، أبو يعقوب، وقالت انها الشيخ عبد الله بن محمد بن عثمان، وقال انه جودي كريك من الشيخ أبو يعقوب، وقالت انها أبي يعقوب Soosay كان الشيخ عبد الواحد بن زيد، تاجه Altabyn كميل بن زياد، وقال انه علي بن أبي طالب (ع) 13. معظم سادة كبيرة من الشيخ نجم الدين الكبرى الماجستير بعض العلماء والمفكرين والشعراء كل كانت كبيرة. حمداللّه‏ مستوفى گويد: در مدت عمر دوازده كَس را به مريدى قبول كرده اما همه مشايخ كباراند14 و قاضى‏نوراللّه‏ شوشترى اين امر را يكى از دلايل تشيّع او به حساب آورده15از جمله مريدان و تربيت يافتگان مشهور شيخ نجم‏الدين كبرى عبارتند از: 1. أبو سعيد بن Mvydbghdady Mjdaldyn شرف قتل حزب العمال الكردستاني، 607 أو 616 ه الذين هاجروا من خوارزم Bghdadbh. 2. الشيخ سعد الدين محمد بن تأكيد Hmvy، د. 650 ه أن العديد من أعماله لا تزال قائمة. 3 الشيخ سيف Bakharzi، د 658 AH في بخارى بعد العمل الشيخ والتدريب. 4. جمال الدين آل زمان، بينما جيليان، د 651 ه؛ Babakamal الجندي 5، 6. الشيخ نجم الدين الرازي المعروف باسم المؤلف وجاء مرصاد عباد د 645 ه؛ 7. الشيخ بهاء بهاء ولد محمد، والمعروفة باسم والد مولانا جلال الدين الرومي، د 628 AH * الشيخ Ghabzrg طهران (RH) من اسم الفئة الشيعة نجم الدين. وقد ذكر كوبرا بين الشخصيات الشيعية. 8. الشيخ Fariddun Tarnyshabvry ضحية AH 628، 9. علي بن سعد الدين الرازي جوان لالا الغزنوي، د 642 ه.. . 10 الشيخ بهاء Zkryamvltany، د 641 ه 16. تفاصيل كان لديهم كل من الطاهرة أليشا و 17 آخرين قد كتبت كوب والتواضع والإيمان والتنشئة الاجتماعية، والقوة الروحية، والنفوذ، والكلمات، والذكاء والمعرفة للغاية نجم الدين الكبرى أدت لاحقا له أن يطلق عليها اسم والد أوامر الفقر لأنه أسس الطائفة التي انشقت عن بلدها الطوائف المختلفة من التصوف والصوفية في إيران بعد أن تم توسيع كبير. او توانست با كمك شاگردانش در مقابل سلسله سهرورديه در مغرب، سلسله كبرويه را در مشرق پى‏ريزى كند و دامنه تعليماتش را از خراسان و ماوراءالنهر تا شام و آسياى صغير گسترش دهد.18مذهب شيخ نجم الدين كبرى: تاج‏الدين سُبكى، متوفى 771هـ معين مسعود الدين محمد بن عبد الغني بن حنبل، التي ورد ذكرها في النقطة Q، د. 619 ه، صاحب اللوغاريتمات 19 تنص على أن الدين هو الشافعي نجم الدين كوبرا 20 الياقوت الحمام، د. 626 ه أثناء الغزو المغولي من خوارزم ومنذ خرج، يقول Khyvq لقهر له وغزوه من الأول والثاني دليل ثابت هو مدينة منطقة خوارزم (موقف الشيخ نجم الدين الكبرى) هي من سكان الطائفة الشافعي، خلافا لغيرها من المدن في خوارزم 21. ومع ذلك، في هذه الأطروحة هو أن حنفي Alsayr Alhayr، نجم الدين كوبرا يقول: مرحبا Brkhlash مخلوقات الكون لانهائي وخواجة محمد رسول الله، والرياح، وبيتها، وخاصة الأطفال وNbyrgan 22 .. ونقلت حكاية .khvansary نجم الدين كوبرا عن الإمام علي بعد صدور قرار محكمة العدل مير حسين كمال الدين حسين بن معين من شركة د. 911 ه هو النوم، والنبي (ص) رأى

يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..

النتائج (العربية) 3:[نسخ]

نسخ!

دكتر محمود يزدى مطلق (فاضل)

الدين حسين خوارزمى كه از معاريف عرفان سده نهم هجرى است درباره نجم‏الدين كبرى گويد:برگزيده حضرت پروردگار، بغايت عظيم الشأن وسعيد رفيع قناديل بوده است وسعيد انوار ولايت وسعيد آثار هدايت او، مشارق وسعيد مغارب آفاق را منوّر وسعيد مزيّن ساخته... 7.او از خانواده اهل علم بود، پدرش عالمى صوفى مشرب وسعيد اهل حال بود.شيخ نجم‏الدين از همان كودكى بسيار باهوش بود وسعيد در دبستان، مشكلات وسعيد غوامض مسايلى را كه از سوى استادش مطرح مى‏شد از ديگر دانش‏آموزان زودتر در مى‏يافت 8.در نوجوانى دروس ابتدايى را در زادگاهش شهر خيوه نزد پدرش شيخ ناصرالدين عمر طرابلس محمد طرابلس عبداللّه‏ وسعيد ديگران فرا گرفت.در جوانى شوق علم حديث،او المواد را سير وسعيد سفر داشت وسعيد بمقتضاى رسم آن المواد روزگار مسافرت در بلاد پرداخت، در نيشابور محضر ابوالمعالى فراوى، متوّفاى 578 هـ ق، را درك كرد وسعيد در همدان نزد حافظ ابوالعلاء عطار، متوّفى 569 هـ ق وسعيد در أصفهان من المواد研究了ابوالمكارم拖链，متوّفى597 e和阿布صيدلانى，متوّفى568 e和德大不里士为Abu Mansurحفده死者571 e和在麦加نزد穆罕默德锅与اسنكدريهBLابوطار记录salfi死者576 e的听到现代kerdeh AST和BL NH允许داشته است وسعيد من المواد كتب وسعيد معارف صوفيه نيز تمايل پيدا مى‏كند وسعيد ظاهرا در سال 568 هـ ق رساله قشيريّه را از ابوالفضل محمدبن سليمان همدانى سماع كرده است 9.در مصر من المواد صحبت شيخ المشايخ روزبهان كبير وزان مصرى كازرونى الاصل رسيد كه روزبهان، ساكن مصر وسعيد از مريدان شيخ ابوالنجيب سهروردى بوده است وسعيد مدتى در محضر المواد او رياضت اشتغال داشته تا اين كه ابواب فتوحات غيبى بر او گشاده مى‏شودسعادت انس با عالَمِ المواد قدس او دست مى‏دهد، وسعيد حالاتش‏در نظر شيخ پسنديده مى‏آيد وسعيد او المواد را فرزندى قبول مى‏كند وسعيد شيخ روزبهان وى را المواد دامادى خود قبول ميكند ونجم‏الدين كبرى از آن دختر، دو پسر مى‏آورد 10 وسعيد سپس المواد خدمت بابا فَرَجمى‏رسد كه از اولياى اخفياى تبريز بوده است.شيخ نجم‏الدين كبرى از تبريز عزيمت المواد عراق مصر مى‏كند وسعيد بااشاره بابا فرج در ضمن المواد سفر نزد عمار ياسر بدليسى، متوفى 582 هـ ق شرفياب مى‏شود، عمار ياسر از خلفاى ابوالنجيب سهروردى بود.شيخ عمار ياسر وى را نزد اسماعيل قصرى فرستاد كه از دست او خرقه گرفت 11.بنا المواد پيشنهاد شيخِ المواد خود خوارزم باز مى‏گردد وسعيد من المواد نشر طريقت وسعيد ارشاد مى‏پردازد وسعيد بعنوان يك شيخ بزرگ صوفى در خوارزم وسعيد خراسان چنان حيثيت وسعيد اعتبارى براى تصوف بوجود آورد كه مدتها مورد قبول وسعيد اعتقاد عامه وسعيد مرجع روحانى آنها شد.مؤلفين اسلامى او را در تصوف شاگرد سه استاد برجسته عصر دانسته‏اند اما شيخ شجره ارادت خويش را بخط شريف خود چنين نوشته است:伴随着伊玛目谢赫伊本谢赫阿马尔亚西尔伴随着ABA NGP ipod是伴随着粉红色的谢赫艾哈迈德阿尔是伴随着ابابكر纺织品是伴随着酋长谢赫اباالقاسمالگرگانى是伴随着اباعثمان摩洛哥是伴随着酋长谢赫اباعلي作家谢赫اباعليالرودبارى是伴随这一秘密السقطى能够陪同陪同已知是伴随着الداؤدAl卡尔希الطايي是伴随着心爱的他，视他陪同Agami哈桑阿里EBI Taleb（P）和先知穆罕默德先生陪同货主12 شجره خرقه شيخ نجم‏الدين كبرى بشرح زير است:او خرقه را از دست شيخ‏الشيوخ اسماعيل قصرى، او از محمد طرابلس مانگ يل = مالكيل،او از وراد طرابلس محمد معروف المواد خادم الفقراء (وسعيد او از داود از محمد خادم الفقراء) او از ابوالعباس طرابلس ادريس،او از ابوالقاسم طرابلس رمضان،او از ابويعقوبEze谢赫穆罕默德本عبداللّه‏奥斯曼，或是老年ابويعقوب河朱迪，或ابويعقوبسوسىBL，BL谢赫扎伊德”或，或是冠和卡米尔齐亚德或BL本EBI Taleb（P）。13 شيخ نجم‏الدين كبرى استاد عده‏اى كثير از بزرگان مشايخ ايران بوده است كه هر يك از عالمان وسعيد انديشمندان وسعيد شاعران بزرگ بوده‏اند.حمداللّه‏ مستوفى گويد:در مدت عمر دوازده كَس المواد را مريدى قبول كرده اما همه مشايخ كباراند 14 وسعيد قاضى‏نوراللّه‏ شوشترى اين امر را يكى از دلايل تشيّع المواد او حساب آورده 15 از جمله مريدان وسعيد تربيت يافتگان مشهور شيخ نجم‏الدين كبرى عبارتند از:

1 - ابو سعيد مجدالدين شرف‏بن‏مؤيدبغدادى مقتول بسال 607 يا 616 هـ ق كه از بغدادبه‏خوارزم‏مهاجرت‏كرده است.

2 - شيخ سعدالدين محمد طرابلس مؤيد حَمَوى، متوفى 650 هـ ق كه آثار متعدّدى از المواد او جاى مانده است

3 - شيخ سيف‏الدين باخرزى، متوفى 658 هـ ق كه در بخارا پس از المواد شيخ تعليم اشتغال داشته است.4 - شيخ‏عين‏الزمان

جمال‏الدين‏گيلى،متوفى 651 هـ. ق؛

5 - شيخ باباكمال جَندى؛

6 - شيخ نجم الدين رازى المواد معروف ـ دايه ـ مؤلف مرصاد العباد، متوفى 645 هـ ق؛

7 - شيخ بهاءالدين محمد معروف المواد بهاء ولد پدر مولانا جلال الدين مولوى، متوفى 628 هـ ق؛ * شيخ آغابزرگ تهرانى (ره) در طبقات اعلام الشيعه نام نجم‏الدين كبرى را جزء رجال شيعه ياد كرده است

8谢赫فريدالدينعطارنيشابورى，杀了628 eق؛

9谢赫رضى‏الدين本萨阿德جوينىلالاىGhaznavi，死者642 eق؛

10 .شيخ‏بهاءالدين‏زكريامولتانى，死者641 e的解释。16如果她喜欢BLنامبردگانRA和可靠的alishahجامىنوشته‏اند等人。17 تواضع، حسن معاشرت، قدرت روحى، نفوذ كلمه، هوش سرشار وسعيد دانش بسيار نجم‏الدين كبرى باعث شد تا بعدها او را بعنوان ـ پدر سلاسل فقر ـ لقب دهند، چون فرقه‏اى را تأسيس كرد كه از او فرقه‏هاى متعددى در تصوف منشعب گرديد وسعيد تصوف ايرانىاز او بسيار وسعت يافت.او توانست با كمك شاگردانش در مقابل سلسله سهرورديه در مغرب، سلسله كبرويه را در مشرق پى‏ريزى كند وسعيد دامنه تعليماتش را از خراسان وسعيد ماوراءالنهر تا شام وسعيد آسياى صغير گسترش دهد. 18 مذهب شيخ نجم الدين كبرى:تاج‏الدينسُبكى，死者771 e的معين‏الدين穆罕默德伊本阿卜杜勒本提单转让滴罕，死者619，书的作者在流动19许可مى‏كند科大明星宗教主义万岁博德的关系。20 ياقوت حمومى، متوفى 626 هـ ق كه در حمله مغول در خوارزم بوده است وسعيد از آنجا بيرون رفته است مى‏گويد:خَيوَق المواد فتح اول وسعيد سكون دوم وسعيد فتح واو وسعيد آخرش ـ قاف ـ نام شهرى است از نواحى خوارزم (جايگاه شيخ نجم‏الدين كبرى) ساكنين اين محل شافعى مذهب هستند، بخلاف ديگر شهرهاى خوارزم كه حنفى مى‏باشد.但在消息21塞尔哈尔，نجم‏الدين：主要مى‏گويدDrudeبى‏نهايتبرخلاصه资产和كايناتKhawaja，穆罕默德，信使اللّه‏ipad，阿尔拜，是farzandiran和نبيرگان或22。خوانسارىhekayty RA BL大转移نجم‏الدينBL滴丸忠实的和平，是一كمال‏الدين米尔侯赛因伊本书ميبدى特定宗教，死者的911 eآوردهAST科在KHB，信使的颜色（R）的RA迪迪姆科

يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..

لغات أخرى

دعم الترجمة أداة: الآيسلندية, الأذرية, الأردية, الأفريقانية, الألبانية, الألمانية, الأمهرية, الأوديا (الأوريا), الأوزبكية, الأوكرانية, الأويغورية, الأيرلندية, الإسبانية, الإستونية, الإنجليزية, الإندونيسية, الإيطالية, الإيغبو, الارمنية, الاسبرانتو, الاسكتلندية الغالية, الباسكية, الباشتوية, البرتغالية, البلغارية, البنجابية, البنغالية, البورمية, البوسنية, البولندية, البيلاروسية, التاميلية, التايلاندية, التتارية, التركمانية, التركية, التشيكية, التعرّف التلقائي على اللغة, التيلوجو, الجاليكية, الجاوية, الجورجية, الخؤوصا, الخميرية, الدانماركية, الروسية, الرومانية, الزولوية, الساموانية, الساندينيزية, السلوفاكية, السلوفينية, السندية, السنهالية, السواحيلية, السويدية, السيبيوانية, السيسوتو, الشونا, الصربية, الصومالية, الصينية, الطاجيكي, العبرية, العربية, الغوجراتية, الفارسية, الفرنسية, الفريزية, الفلبينية, الفنلندية, الفيتنامية, القطلونية, القيرغيزية, الكازاكي, الكانادا, الكردية, الكرواتية, الكشف التلقائي, الكورسيكي, الكورية, الكينيارواندية, اللاتفية, اللاتينية, اللاوو, اللغة الكريولية الهايتية, اللوكسمبورغية, الليتوانية, المالايالامية, المالطيّة, الماورية, المدغشقرية, المقدونية, الملايو, المنغولية, المهراتية, النرويجية, النيبالية, الهمونجية, الهندية, الهنغارية, الهوسا, الهولندية, الويلزية, اليورباية, اليونانية, الييدية, تشيتشوا, كلينجون, لغة هاواي, ياباني, لغة الترجمة.